Aysham
instagram-header-icon whatsapp-header-icon

داستان‌های خرابه‌های اسرارآمیز باستانی مدت‌هاست که مسافران را مسحور خود کرده اند، اما این داستان‌ها ممکن است چیزی حتی جذاب‌تر و متفاوت تر را پنهان کرده باشند.

مکان های گمشده و متروک قوه تخیل را به چالش میکشند.

خورشید اواخر بعدازظهر سایه‌های بلندی را بر روی صدها چهره سنگی حک‌شده در معبد بایون میاندازد، در حالی که به عبادتگاه قرن دوازدهم در قلب سایت گسترده آنگکور کامبوج می‌رفتم. پرتره های سه گانه از برج ها و دیوارها برآمده اند، هر کدام با لب های چاق و خمیده به شکل لبخندی آزاردهنده.

اولین روز من در آنگکور بود، و در آن زمان اطلاعات کمی از تاریخ شهر داشتم. اما با سرگردانی ازمعبدی به معبدی دیگر، به راحتی در خیال فرو میرفتم. در ذهن من، انبوهی از عبادت کنندگان هدایایی روشن حمل می کردند. هنگامی که صنعتگران شاهکارهای بدیع اطراف من را خلق می کردند، اسکنه ها به صدا درآمدند، در حالی که پادشاهان باشکوه در خیابان های وسیعی که با مجسمه های ردیف شده تزیین شده بودند رژه می رفتند.

آد دو توکویل در کتاب اطلس شهرهای گمشده در سال 2014: راهنمای سفر به مقاصد متروک و رها شده نوشته است: «به این دلیل که جایی دیگر وجود ندارد، می‌توان آن را به شهر ایده‌آل، شهر رویاهای فرد تبدیل کرد». بنابراین شهر گمشده شعر، دنیای تخیلی و محیطی برای احساسات و پیچ و خم های ماست.

@val3

معبد بایون یک زیارتگاه قرن دوازدهمی در قلب سایت گسترده آنگکور کامبوج است .

در واقع، مکان های گمشده و متروک قدرت تخیل دارند. آنها برای مسافران مشتاق، الهام بخش حس ماجراجویی هستند که به سفرهای بزرگ و داستان های بلند دامن می زند.

ما زندگی خود را در سنگ ها منعکس می کنیم، درام های صمیمی خود را در پس زمینه های عاشقانه و در حال فرو ریختن آنها تصور می کنیم. و اگر توده ای از فاجعه بر بسیاری از شهرهای از دست رفته آویزان باشد، با گذر زمان این فاجعه کاهش می یابد.

آنالی نیویتز، نویسنده کتاب چهار شهر گمشده: تاریخ مخفی عصر شهری، می گوید: «احتمالاً برای هزاران سال، مردم داستان های ماجراجویی درباره سرزمین های دراماتیک فراتر از مرزهای ما تعریف می کنند - داستان هایی در مورد تمدن های باستانی. کتاب آن‌ها در قاره‌ها و هزاره‌ها می گردد و چهار مکان باستانی را به‌عنوان درس‌هایی در زندگی شهری ارائه می‌کند: آنگکور کامبوج. کیهان شهر بومی آمریکای Cahokia; پمپئی روم؛ و Çatalhöyük نوسنگی در ترکیه امروزی.

در حالی که افسانه های مربوط به شهر های گمشده داستان‌های سفر قانع‌کننده‌ای را می‌سازند، نیویتز استدلال می‌کند که آن روایت‌ها اغلب داستان‌های واقعی در پس باشکوه‌ترین مکان‌های بشریت را پنهان می‌کنند.

@val3

روایت‌های مدرن اغلب داستان‌های واقعی را در پس باشکوه‌ترین مکان‌های بشریت پنهان می‌کنند

این اتفاق در انگکور افتاد، جایی که بعدازظهرهای آفتابی را در میان خرابه‌ها سپری می‌کردم. نیویتز توضیح می دهد که زمانی که هانری موهوت، کاشف فرانسوی در سال 1860 به آنجا رسید، این شهر واقعاً مسکونی بود - در واقع، هرگز به طور کامل متروک نشده بود - اما بازدیدکننده نمی توانست تصور کند نیاکان کامبوجیایی توانایی خلق چنین عظمتی را داشته باشند.

"در نگاه اول، انسان سرشار از تحسین عمیق است، و نمی تواند بپرسد که سرنوشت این نژاد قدرتمند، اینقدر متمدن، روشنفکر، خالقان این آثار غول پیکر چه شده است؟" Mouhot از سایت گسترده جنگل نوشت. او حدس میزد که انگکور توسط یونانیان یا مصریان باستان ساخته شده است. نیویتز توضیح می دهد که در فرانسه، سفر او به عنوان یک "کشف" مورد استقبال قرار گرفت.

نیویتز می‌گوید: «داستان‌های شهر گمشده در دوران مدرن بسیار محبوب شدند - از قرن نوزدهم یا قرن هجدهم - زیرا آنها واقعاً راه‌های خوبی برای پنهان کردن استعمار بودند. "این به شما امکان می دهد انواع تهاجمات استعماری را توجیه کنید. و میگفتند "این تمدنی نیست که به تنهایی خوب کار می کند. و شواهدی که از این می بینیم این است که آنها از گذشته های بزرگ و مرموز از دست رفته دور شده اند." "

@val3

پس از فوران کوه وزوو، اهالی پمپئی ایتالیا بلافاصله شروع به بازسازی زندگی های جدید در آن نزدیکی کردند

یافتن شهرها و تمدن های گمشده برای برخی از کاوشگران و استعمارگران اروپایی یک وسواس بود. جنون آنها تا حدی با جست‌وجوی معروف‌ترین شهر گمشده تاریخ تقویت شد: کشور جزیره‌ای آتلانتیس، که اولین بار در نوشته های افلاطون ظاهر شده است. آتلانتیس خیالی او قبل از اینکه زوال اخلاقی مجازات الهی را به همراه داشته باشد، رشد کرد. گرگ وولف، مورخ باستانی، نویسنده کتاب زندگی و مرگ شهرهای باستانی: تاریخ طبیعی، میگوید: که معاصران فیلسوف این داستان را به عنوان یک تمثیل می شناختند.

وولف می‌گوید: «گفتن یک افسانه برای نشان دادن حقیقتی بزرگ‌تر به‌طور گسترده درک میشد. من فکر نمی‌کنم کسی به طور جدی وجود [آتلانتیس] را باور داشته باشد، اما این یک افسانه راحت بود.» با این حال، زمانی که نوشته‌های افلاطون درباره آتلانتیس در ترجمه‌های مدرن انتشار یافت، مخاطبان زودباورتری پیدا کرد.

ادیت هال توضیح میدهد : «مردم دقیقاً همزمان با ایجاد مستعمرات در دنیای جدید، این را می خواندند. هال گفت که با درک نادرست از کار افلاطون، بسیاری داستان تمثیلی را به معنای واقعی کلمه خواندند. همه می گفتند که این شهر باید در آمریکا باشد.

نیویتز می نویسد، وقتی آن مهاجران اروپایی با تمدن های بومی مواجه شدند، برای ارتباط با گذشته ای مرموز دست و پنجه نرم کردند و اغلب به راحتی مردمان بسیار واقعی معاصر را نادیده گرفتند.

@val3

کلانشهر بومی آمریکا Cahokia زمانی بزرگتر از پاریس بود

این همان چیزی است که در Cahokia، یک کلان شهر باستانی واقع در نزدیکی شهر مدرن سنت لوئیس ایالات متحده، اتفاق افتاد. تپه های خاکی سر به فلک کشیده در آنجا از نظر ارتفاع با اهرام مصر رقابت می کنند و در اوج کاهوکیا در سال 1050 پس از میلاد، شهر بزرگتر از پاریس بود. که برای تازه واردان اروپایی پذیرش آن سخت بود.

نیویتز می‌گوید: «مسافران و ماجراجویان انواع داستان‌های دیوانه‌کننده را برای خود تعریف می‌کردند، مثل اینکه باید مصریان باستان برای ساختن این ها به اینجا آمده باشند. آنها توضیح دادند که این افسانه ای بود که برای توجیه دزدیدن سرزمین های بومی که به طور گسترده به عنوان "خالی" توصیف می شد، عمل کرد. در همین حال، مانند آنگکور، نوادگان سازندگان کاهوکیا به عنوان ناتوان از انجام چنین پروژه‌هایی اخراج شدند.

نیویتز می‌نویسد، داستان‌های شهرها و تمدن های گمشده می‌توانند حقایق دیگری را نیز پنهان کنند، مانند روش‌هایی که مردم باستان زمانی که مکانی را پشت سر گذاشتند، خود را دوباره احیا کردند. فاجعه و فروپاشی اغلب به‌عنوان پایان داستان معرفی می‌شوند، اما در پمپئی و چاتالهویوک، نیویتز در بحبوحه تحولات اجتماعی، درخشش آغازهای جدیدی را می‌یابد.

@val3

گاز آتشفشانی فوق گرم در سال 79 پس از میلاد، پمپئی را به قبرستان تبدیل کرد

پس از اینکه گاز آتشفشانی فوق گرم در سال 79 پس از میلاد، پمپئی را به قبرستان تبدیل کرد، اهالی آسیب دیده پمپئی بلافاصله شروع به بازسازی زندگی جدید در اطراف ناپل و کوما کردند. نیویتز با استناد به آثار کلاسیک نویس استیون تاک، نقل می‌کند که بسیاری از پناهندگانی که تاریخ‌دانان می‌شناسند، نام‌هایی داشتند که آنها را به‌عنوان برده‌های آزاد مشخص می‌کرد. در حالی که کنوانسیون های نام گذاری رومی اغلب محافظه کارانه بودند و نسل به نسل همان نام ها را حفظ می کردند، تاک الگوی جالبی را در میان خانواده های پناهنده پمپئی مشاهده کرد. برخی با کنار گذاشتن نام‌های آزاد و قدیمی‌شان، تصمیم گرفتند فرزندانشان را بنام مکان‌های جدیدی که به آن‌ها آمده بودند صدا کنند، مانند شهر بندری شلوغ پوتئولی. در آنجا برخی از خانواده های تازه وارد نام پسران خود را پوتئولانوس گذاشتند.

تاک توضیح میدهد ، مثل این است که از یک کمپ پناهندگان به لندن بروید و فرزندتان را "لندنی" صدا کنید. جابجایی این فرصت را به آنها داد و از آن استفاده کردند.»

و در خود شهرهای رو به زوال، نیویتز افراد مرتبط با عاملیت را نشان می دهد، نه افراد باستانی که به خیال تاریخ نگاه می کنند. این چیزی است که آنها در بقایای چاتالهویوک، یک سکونتگاه نوسنگی که 9000 سال پیش در دشت قونیه در مرکز ترکیه شکوفا شد، می بینند.

@val3

Çatalhöyük یک سکونتگاه نوسنگی است که 9000 سال پیش شکوفا شده است

آنها در کتاب خود نوشتند، خانه‌های آنجا مانند سلول‌های لانه زنبوری به هم فشرده شده‌اند، مسیرهایی که از پشت بام‌ها منحرف می‌شوند و ورودی‌هایی که از سقف راه دارند. شب‌های گرم ساکنان را می‌دیدند که روی پشت بام‌هایشان جمع شده بودند و با هم غذا درست می‌کردند. اما با وجود همه جوشش های خلاقانه زندگی شهری، این یک معامله است. با گذشت زمان، ماندن در Çatalhöyük سخت تر شد: آب و هوا کمتر مساعد شد و تنش های اجتماعی افزایش یافت.

در حالی که بسیاری از داستان‌های مربوط به شهرها ی گمشده مبهم و افسانه‌ای به نظر می‌رسند، نیویتز رها شدن مکان‌هایی مانند Çatalhöyük را نتیجه یک فرآیند منطقی به تصویر می‌کشد. با گذشت زمان، مردم چاتالهویوک به سادگی ترجیح دادند به مکان‌های روستایی‌تر بازگردند، فرآیندی که امروزه برای هر شهرنشینی که مشتاقانه در فهرست‌های املاک و مستغلات زندگی روستایی را به تصویر می‌کشد، آشناست.

نیویتز گفت: "ما به دنبال مکان بهتری خواهیم بود و دوباره آن را امتحان می کنیم، آزمایش جدیدی را امتحان می کنیم، سعی می کنیم متفاوت بسازیم، سعی کنیم متفاوت زندگی کنیم." خانواده ها یکی یکی رفتند تا اینکه بالاخره جاتالهویوک خالی شد.

اما وقتی ساکنان آنجا را ترک کردند، هر کدام آنچه را که برایشان مهم بود، بردند. هنر، ایده‌ها و فرهنگ مادی در سراسر دشت قونیه تابیده شد زیرا خانواده‌ها زندگی جدیدی را به دور از سکونتگاه متراکم ایجاد کردند.

در حالی که Cahokia و بسیاری از شهرهای دیگر ممکن است متروک باشند، از لحاظ اهمییت ، آنها به هیچ وجه برای ما گم نشده اند. نیویتز گفت: «ما هنوز همه این خاطرات فرهنگی از جایی که بوده‌ایم را داریم. "این به معنای تداوم در تمام راه است."

مقالات مرتبط :