Aysham
instagram-header-icon whatsapp-header-icon

تغییر جایگاه موزه ها و افزایش اهمیت آنها پرسش های زیادی پیرامون خصوصیات این بناهای فرهنگی پدید آورده که هنرمندان و موزه داران به بعضی از این سوالات پاسخ داده اند.

جایگاه موزه ها نزد افکار عمومی تغییر کرده و از یک مکان فرهنگی به محلی برای تفریح تبدیل شده اند؛ ضمن اینکه بازدیدکننده های بین المللی آنها بسیار افزایش یافته است.

برآورد می شود بخشی که اخیرا به موزه تیت لندن افزوده شده سالانه پنج میلیون نفر بازدید کننده داشته باشد در حالیکه در آغاز به کار این بخش پیش بینی شده بود تنها دو میلیون نفر از آن بازدید کنند.

این بخش جدید از جهت گستردگی و تو در تو بودن فضاها برای گالری ها و فضای نگارخانه ها قابل توجه است. یکی از چالش های امرزه فضاهای موزه ای طراحی فضاهایی برای اشکال رسانه های مختلف مانند رسانه های بصری است. ضمن اینکه همانطور که موزه ها بزرگ تر می شوند، تنش بین ایجاد فضایی صمیمی و وسعت نیز عمیق تر می شود.

توماس دیمند هنرمند مجسمه ساز و عکاس آلمانی می گوید: معماران معمولا مطابق میل و سلیقه خود ساختمان موزه ها را می سازند به جای اینکه آن را مکانی برای نگهداری از اشیای ارزشمند و آثار هنری بسازند؛ که این اولین مشکل است.

وی معتقد است: بهترین موزه ها موزه هایی هستند که می توانید در آنها راه بروید. نباید همه اشیا در نگاه اول دیده شوند؛ همه فضاها نباید شبیه هم باشند زیرا هنرمندان هر کدام دنیای خود را خلق می کنند به پنجره هایی نیاز دارند تا آنها را با دنیای بیرون مرتبط سازد. در موزه هانس هولین در شهر مونشن گلادباخ شهر آلمان هر فضایی از طریق یک گوشه قابل دسترسی است.

کورنیلیا پارکر هنرمند مجسمه ساز و چیدمانی انگلیسی نیز می گوید: تنها چیزی که هنرمندان از فضای یک موزه می خواهند این است که خنثی، زیبا و با نور کافی باشد. من موزه گوگنهایم در نیویورک را بسیار می پسندم که برای نمایش دادن آثاری با تم تاریخی بسیار مناسب است.

وی افزود: همچنین موزه مجموعه منیل ساخته رنزو پیانو در شهر هیوستون آمریکا را به دلیل نورپردازی مناسب و صمیمیت فضا، موزه هنر کیمبل در شهر فورت ورث تگزاس و مرکز ییل هنر انگلیس در شهر نیو هیون ایالت کنتیکت هر دو ساخته لوئیس کان معمار مشهور و موزه متروپولیتن شهر نیویورک را می پسندم. زیرا هنرمندان در این موزه ها مجبور به مبارزه با معماری پرزرق و برق موزه برای نشان دادن اثر خود هستند. باعث تاسف است که در موزه ملی هنرهای معاصر شهر رم ساخته زها حدید معمار عراقی ساکن آمریکا فضاهای داخلی کاملا تحت تاثیر سلیقه و هنر اوست و بیش از اینکه آثار هنرمندان در این موزه جلوه کند معماری او به چشم می آید.

موزه نگارخانه ملی شهر اشتوتگارت آلمان نیز یکی از بدترین مثال ها برای پوچی معماری پست مدرنیست است.

کانی باتلر مدیر موزه همر در شهر لس آنجلس آمریکا نیز گفت: من عاشق معماری هستم و تصور نمی کنم اثر هنری باید در یک فضای سفید و کاملا ساده به نمایش در آید. به عنوان مدیر یک موزه شاید جالب باشد که گاه علیه معماری موضع گیری کنم، اما به طور کلی از نظر من معماری منعطف برای فضاهایی مثل موزه و فضاهایی با تغییرات موقت بسیار مناسب است زیرا امکان نمایش آثار مختلف را فراهم می آورد.

وی ادامه داد: یکی از بهترین مثال ها در این زمینه که آغازگر این جریان بود بخشی از موزه هنرهای معاصر شهر لس آنجلس ساخته فرانک گری است. همچنین موزه بنیاد بیلر در شهر بازل سوئیس، موزه مجموعه منیل در هیوستون هر دو طراحی رنزو پیانو است. نورپردازی در این دو موزه زیبا و آسمانی است. ضمن اینکه می توان صمیمیت را در فضا احساس کرد. بعضی نگارخانه ها به قدری بزرگ هستند که بازدیدکننده ها در آنها خسته می شوند زیرا هیچ فرصتی برای رفع خستگی نیست. بسیاری از موزه داران و مدیران نگارخانه ها نیز به سمت ساخت موزه ها و نگارخانه های بزرگ تر پیش می روند اما این وسعت واقعا مورد نیاز ما نیست.

آدام کاروسو مدیر شرکت معماری کاروسو با دو دفتر در لندن و زوریخ می گوید: مهم ترین نکته در مورد ساختمان یک موزه این است که آیا معماری آن اجازه چیدمان موفقیت آمیز هنری را می دهد.

«من فضاهایی را ترجیح می دهم که مختصه متمایزی داشته باشند؛ این مختصه باید از نوع هنری ناشی شود که در این فضا نمایش داده خواهد شد. همچنین برگرفته از مختصات فیزیکی و اجتماعی پروژه ها باشد. بعضی معماران موزه ها را بر اساس الهام هایی که از یک هنر می گیرند طراحی می کنند که بسیار جذاب است. موزه نیوز (نو) در برلین طراحی و ساخت دیوید شیپرفیلد، بخش سینسبری در نگارخانه ملی لندن طراحی اسکات براون و دستیاران و موزه دی پنت در شهر تیلبرگ هلند از نمونه هایی است که می پسندم».